نویسنده حوزه رمان نوجوان، افزایش کتابهای ترجمهای را از جمله آسیبهای حوزه نشر کودک و نوجوان دانست و آن را محصول شرایط بد اقتصادی عنوان کرد.
حبیب یوسفزاده، نویسنده حوزه کودک و نوجوان، با اشاره به وضعیت ادبیات این حوزه طی هشت سال گذشته گفت: با توجه به تجربه داوری در برخی جوایز ادبی مانند جایزه شهید غنیپور، باید بگویم که ما در این سالها از نظر آماری اختلاف معناداری نداشتیم، اما آنچه ادبیات نوجوان را در این سالها آزار داده است، ورود ترجمههای متعدد به حوزه نشر است.
او با بیان اینکه انتشار آثار ترجمه برای ناشر صرفه اقتصادی بیشتری دارد، ادامه داد: ما ملزم به رعایت حق کپی رایت نیستیم و از سوی دیگر، چاپ آثار ترجمه ارزانتر از آثار تألیفی برای ناشر تمام میشود. همین امر سبب شده ناشران طی سالهای گذشته آثاری را که به لحاظ نثر و داستان، شاخص و مخاطبپسند بودهاند، گلچین کرده و ترجمه کنند. از سوی دیگر، حمایت چندانی نیز از آثار تألیفی صورت نمیگیرد، اگر نویسندهای وارد این میدان میشود، به دلیل علائق شخصی خود است؛ در غیر این صورت به لحاظ اقتصادی برای نویسنده آوردهای ندارد. او باید دو سال برای یک کتاب وقت بگذارد و در نهایت، قراردادی با در نظر گرفتن 10 درصد حق مؤلف با او بسته میشود.
این نویسنده و مترجم حوزه کودک و نوجوان، رکود در بازار نشر طی یک سال و نیم اخیر زیر سایه کرونا را از دیگر معضلات موجود در حوزه فرهنگ دانست و یادآور شد: طی ماههای اخیر نسبت کسانی که کتاب میخریدند، ریزش معناداری داشته است. در چنین شرایطی است که ما به انجام تبلیغات بیشتر برای محصولات فرهنگی به ویژه کتاب نیازمندیم. این کار باید در سطح مدارس، مراکز فرهنگی مانند فرهنگسراها و … صورت بگیرد تا از این راه، بازار کتاب گرم شود. تبلیغ درست و خوب، به نوعی حمایتی است از دست اندرکاران حوزه نشر. متأسفانه آن قدر که ما برای دوغ و پفک و کالاهایی که صرفه اقتصادی دارند، تبلیغ میکنیم، برای کتاب کاری انجام نمیدهیم. رسانه ملی ما پر است از تبلیغ کالاهای پر زرق و برق، اما جایی برای معرفی و تبلیغ کتاب و مجلات خوب ادبی در این حوزه مانند مجلات رشد نیست.
یوسفزاده ضعف در فعالیت مدارس در حوزه کتابخوانی را از دیگر عوامل ایجاد رکود و کاهش سطح مطالعه در میان نوجوانان طی سالهای اخیر دانست و یادآور شد: کتابخانههای مدارس عموماً در این سالها به ویژه پس از شیوع ویروس کرونا برنامه خاصی برای تبلیغ کتابخوانی نداشتهاند. اگر به این کتابخانهها سر بزنید، متوجه میشوید که عمده آثاری که در این مراکز عرضه میشوند، بانک سؤالات هستند تا کتابهایی که حاصل ادبیات خلاق باشند. از سوی دیگر، اولویت خانوادهها نیز بیشتر درس خواندن فرزندشان است، آنها معمولاً خواندن رمان و داستان را نوعی تلف کردن وقت در نظر میگیرند. ما با نسلی مواجه هستیم که در ذهن او اطلاعات پراکنده و زائدی را پر کردهاند، اما مهارتهای اجتماعی را ندارند.
او با بیان اینکه در رمان و داستان ما با شبیهسازی زندگی روبرو هستیم، تصریح کرد: کسی که رمان میخواند، همانند فردی است که قصد دارد خلبانی بیاموزد و برای دوره آموزشی در اتاقکی مینشیند و پرواز مجازی انجام میدهد. خواندن رمان و داستان باعث رشد دیدگاه و افزوده شدن مهارتهای اجتماعی در افراد میشود؛ این در حالی است که طی سالهای اخیر با توسعه فضای مجازی و افزایش کاربران شبکههای اجتماعی، ما با نوعی اعتیاد به استفاده از این بستر مواجهیم که در نهایت سطح مطالعه و علاقه به سمت کتاب را نیز کاهش داده است.
او در پاسخ به این پرسش که ترجمه کارهای شاخص در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ایرانی طی سالهای اخیر به چه صورت بوده است، گفت: فکر نمیکنم کار معناداری صورت گرفته باشد. در حوزه بزرگسال عناوینی مانند چند کتاب از احمد دهقان به انگلیسی ترجمه شد که آن هم حاصل تلاش ناشر بود. اگر ارتباط میان ارشاد و رایزنیهای فرهنگی ضابطهمند بود، نتیجه بهتری حاصل میشد. اما عموماً توجه ارشاد معطوف به مسائل دیگری مانند ممیزی است. این در حالی است که ادبیات کودک و نوجوان ایران، قابلیت ترجمه به دیگر زبانها را دارد. هر ساله در جشنواره شهید غنیپور 10 اثر برجسته و شاخص شناسایی میشود که نیمی از آنها قابلیت ترجمه دارند.
یوسفزاده معضل دیگر حوزه نشر را «کاغذ» دانست و اضافه کرد: گرانی کاغذ در چند سال گذشته، جرأت را از ناشر برای سرمایهگذاری بر یک کتاب میگیرد. در گذشته حداقل تیراژ یک کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، سه هزار نسخه بود. عموماً کتابها در تیراژهای پنج و 10 هزار نسخهای منتشر میشدند، اما الآن ناشران بزرگ هم تنها هزار عنوان چاپ میکنند. برخی از ناشران هم دیدهام که به چاپ 100 نسخه کفایت میکنند. این شرایط بر میزان خرید کتاب توسط خانوادهها نیز اثر گذاشته است. برای یک خانواده سخت است که مثلاً مبلغ 20 هزار تومان برای خرید یک مجله برای کودکش هزینه کند.